سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و آنگاه که از خبّاب یاد کرد فرمود : ] خدا بیامرزاد خبّاب پسر أرتّ را . به رغبت اسلام آورد و از روى فرمانبردارى هجرت کرد و به گذران روز قناعت ، و از خدا راضى بود و مجاهد زندگى نمود . [نهج البلاغه]

تار نگاشت های آنتی فمینیستی ؟!


به نام خدایی که زن سوره لطف اوست  

 یکی از مهمترین آفات حوزه های فرهنگی- اجتماعی در بسیاری از جوامع از جمله در جامعه ما گرفتاری در دامان افراط و تفریط هاست . در این میان موضوع زنان بیش از هر موضوع دست خوش این آفت شده است . لذا جامعه زنان بیش از همه از بودن در کشاکش افراط و تفریط آسیب می بینند . افراط و تفریط معبر حضور و محل عبور جاهلان است و بی دلیل نیست که امام علی (ع) می فرماید :((ندیدم جاهل را مگر آنکه در حال افراط و تفریط است )).1 در حقیقت افراط کارها جاهلند و جاهل ها افراط کار ؛ اینان چون در کاری که بدان مشغول شده اند ورود علمی و تجربی ندارند و جامعیت موضوع را نمی شناسند و در چیستی و کران آن ناواردند ، لذا در میدان ناآگاهی های آنها ، نطفه افراط و تفریط ها بسته می شود . اگر چه تدبیر شود به مدد انواع امداد ها و با مکانیزم انواع کاتالیزورها این عدم آگاهی به آگاهی تبدیل شود . دلیل این موضوع هم ناگفته پیداست ؛ زیرا قلب هر سازمان و تشکیلاتی (مدیریت ) است و قلب هر مدیریت (تصمیم گیری) و قلب هر تصمیم گیری ( روشن بینی) است و روشن بینی خود از پنج مجرا  پرورش که بینش آور است ، آموزش که دانش آور است ؛ تجربه که مهارت آور است ؛ تزکیه که شهود آور ات و مشاوره که توانایی آور است ، بدست می آید و بدیهی ست فقدان و مجرای مهم (آموزش و تجربه) اختلالی در ساحت روشن بینی ایجاد می کند که آغاز بسیاری از خبط ها و خطاهاست . اگر چه عاملان آن در تمام لحظات عمل ، نیتی غیر از خدمت های بزرگ ! نداشته باشند ، چه آنکه امام صادق (ع) فرمود : جاهل آن می کند که مغرض ؛ جاهل و مغرض یقینا در نیّت اشان یکسان نیستند ؛ زیرا یکی نیّت ترمیم و بهبودی دارد و دیگری نیت تخریب و نابودی ... پس در نیت متفاوت اند ؛ اما در نتیجه عمل یکی اند.دلواپسی های جامعه زنان بویژه نخبگان آن همواره این اس که سر رشته مسائل زنان به دست مغرضبیفتد یا به دست جاهل ؛ زیرا مغرضان با خوب کوبیدن ، راه را خراب می کنند و جاهلان با بد دفاع کردن ، رهرو را خسته و از هر دو ، اهل باطل سود می برند و ما در مجال پیش آمده به موضوع آسیب شناسی افراط و تفریط می پردازیم و آن را مورد واکاوی قرار می دهیم تا با طرح یک ضرورت تازه به این درد کهنه بپردازیم .
در موضوع زنان ما در حوزه جهانی با یک افراط و تفریط روشی و موضعی مواجهیم .
افراط و تفریط در جامعه جهانی از نگاه به انسان و جهانی که در آن م یزیید به دست می آید این افراط و تفریط حاصل آن است که یا حقیقت را پیدا نمی کنند یا اگر پیدا کردند ، اعلام نمی کنند یا اگر اعلام کردند، دنبال نمی کنند ؛ فلذا به میزان فروماندگی از حق به فرومایگی در باطل می پردازند . در جامعه جهانی انسان محوری و نه انسانیت محوری که اگر این می بود فوق العاده بود ،بلکه انسان محور آن هم نه انسان نوع محور که خود محور پی جو می شود . فلذا این تفرد بر محور خود ، تفرعنی به بار می آورد که موسای همه ارزش ها باید برای بقای فرعون قربانی شوند . انسان اومانیسم در اثر همین تفرّد چنان تنها می شود که عاطفه با هم بودن ، این نیاز جوشیده از درون ، در بیرون او تا حدّ همجواری دائم با حیوانات و بلکه هم سری ! با آنها پایین می آید  و پاسخ خود را در این تنزل می جوید و خود فصل غم انگیزی از عصر ما و گفتمان غالب آن است و صد البته بیشترین تبعات حاکمیت این گفتمان اومانیستی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ست ؛ یعنی حوزه همان علومی که برای چگونه زیستن انسان نسخه می دهد والا سایر علوم طبیعی و تجربی و ریاضی به خاطر اصول مستحکمی که بر آنها حکم فرماست ، مجال قبض و بسط های تئوریک را به هیچ تئوریسین و نظریه پردازی نمی دهد و بر اساس قوانین حاکم برخود ، بدون هیچ زاویه و زوالی جاری و ساری شده و با زبان قوانین با هستی تعامل می کنند و در این تعامل هم ذره ای نه تخلف می کنند و نه تخلف می پذیرند ؛ زیرا به گفته الکسیس کارل ؛ قوانین طبیعت سرد و ساکت و خاموش اند اما به متخلفین از آن مجازات سنگین می دهند (انسان موجودی ناشناخته ، الکسیس کارل ) .
پس حوزه اصلی اثر گذاری اومانیسم ، حوزه علوم انسانی و اجتماعی است و چون در این حوزه ، فمینیسم یک گزاره افراطی اومانیسم برای برون رفت از مشکلات زنانی ست که در طول تاریخ گرفتار تفریط  و نادیده انگاشتن شده بودند ، لذا دستاوردش نه تعطیل ظلم که تغییر ظلم از شکلی به شکل دیگر است . شمارش دوازده محور نگران کننده برای زنان جهان بر این مبنا و فراموشی عمدی نگرانی های جدی دیگر خود دلالت بسیار بر وجود افراط و تفریط در این نگاه و در جامعه جهانی نسبت به مساله زنان می کند . نگرانی های جدی اما فراموش شده ای چون : ضرورت  حفظ کرامت انسانی زن ، ضرورت حفظ کیان خانواده ، ضرورت حق متفاوت بودن و نگاهداشت هویت زن ، ضرورت توسعه عواطف انسانی و مهرورزی با حفظ  نقش ویژه مادری ، ضرورت حفظ عفاف و پاکی و صیانت از خود .... اینها حقوق جدی و فراموش شده ای است که نگاه های افراطی و تفریطی حاکم بر تاریخ دیروز و جغرافیای امروز جامعه جهانی ، مغفول مانده است . فمینیست ها اگرچه یک واگویه زن پسندانه از فمینیسم را ارائه می دهند ، اما در حقیقت این است که فمینیسم یک دفاع زن گرایانه از مرد است ! و ذات خود این اندیشه را که مردان بهترند و ما زنان برای بهتر شدن ، چاره ای جز مرد شدن! نداریم را تعقیب می کند .

زیر نویس :
1-با برداشتی آزاد از کتاب زنان فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان – سال هشتم – زمستان 84.
2- این جواب دوستانی که علت مخالفت من را  علیه فمینیسم می خواستند بدانند ولی یک نکته این که این مقاله دنباله دار خواهد بود .
3- از دوستانی که با کلمات پر مهر ابراز خوشحالی از برگزیده شدن بنده را داشتن کمال تشکر را دارم .
4- این روز ها و شب ها بی ترمز و بی وقفه به شب های بزرگ ... شب های قدر نزدیک می شویم ... این حقیر را از دعای خود محروم نفرمایید (این خرج کردن از دین نیست ...سوء تعبییر ممنون!)
5- آنتی فمینیست آری یا خیر در این بحث شرکت کنید.(این هفته فمینیست و اهانت به ائمه اطهار)



نگار خرسند::N.Khorsand ::: جمعه 86/7/6::: ساعت 2:32 عصر


به نام خدایی که زن سوره لطف اوست

بالاخره صبا خانم با اون موج مکزیکیش ما رو وادار به نوشتن کرد ...
یادمه روز اولی که وارد مدرسه شدم بر خلاف بچه های همسن خودم گریه نمی کردم و جالبیش این بود که وقتی دیدم یکی از بچه ها داره گریه می کنه رفتم کنارش و شروع کردم به دلداری دادن که افسانه جان مدرسه خیلی خوبه و این حرفا...

تو تمام دوران مدرسه 2 بار تقلب کردم ... یک بار وقتی اول دبستان بودم جالبیش اینه که من اصلا نمی دونستم کار من تقلبه ...من یه دوست صمیمی داشتم که همیشه با هم بودیم موقع امتحانات هم کنار هم بودیم برای امتحانات جوابامون و با هم چک می کردیم تا اشتباه نداشته باشیم... و بار دوم هم سال اول راهنمایی بود اونم همه تقلب کردن چون قرار نبود امتحان داشته باشیم  و معلم نامرد به همه -0-  داد.

یادش به خیر دوم راهنمایی که بودیم یه معلم حرفه و فن داشتیم که خیلی اذیت امون می کرد کار بچه ها نفرین کردنش بود و تا اینکه یه روز مدیرمون اومد و گفت خانم ن. حالش خوب نیست و بیمارستان بستریه ما دیگه از شدت ذوق و البته کمی هم بدجنسی تصمیم گرفتیم بریم دیدنش اینم بگم که معلممون سنش زیاد بود ...خلاصه با کمک یکی از بچه ها که باباش نیسان داشت رفتیم یه گلدون بزرگ گرفتیم و یه جعبه شیرینی و همه مون، ما 18 نفری ریختیم عقب ماشین و رفتیم دیدنش یکی از بچه ها می گفت روی این گلدونه بزنیم قدم نورسیده مبارک ... هر کی یه چیزی می گفت جاتون خالی وقتی رسیدیم بیمارستان اون و مرخص کرده بودن ... و رفتیم خونشون جاتون خالی 18 تا بچه شر که اومده بودن فقط بریا خندیدن ... چشم امون که به معلم امون افتاد موندیم بخندیم یا گریه کنیم از زیر گردن تا نوک پا تو گچ اونم همه اش از وزنه آویزون !

دوم دبیرستان که بودیم با معلم هندسه مون مشکل داشتیم آقای زارع بود اگه اشتباه نکنم... کلی نقشه می کشیدیم که چطوری می شه کلاس این و کنسل کرد ... یه بار قرار بود امتحان بگیره و بچه ها گفتن بیایم نقشه بکشیم و من هم با کلی جیز و پر با چند تا از بچه ها رفتیم سراغ سرایدار مدرسه و بهش پول دادیم تا شیرینی بگیره و نقشه کشیدیم تا اون ساعت جشن تولد بگیریم فقط مونده بود که برای کی؟ بله من پیش مرگ شدم و بچه ها تمام تخته رو گوسفند کشیدن (ابراز شعف از تولد) به همه حالت و روی تخته هم نوشتن نگار جون تولدت مبارک و استاد از راه اومد و بچه ها شروع کردن به تبریک گفتن به من و استاد هم تو پر بچه ها نزده و خلاصه نیم ساعت از کلاس به تولد رفت و شیرینی خوردن وسط شیرینی خوردن استاد گفت که امتحان کتبی نمی گیرم اما همه رو پای تخته می برم یکی یکی از اول دفتر نمره همه رو برد جز من و گفت به خاطر تولدت نمی خوام بهت زهر بشه ... و بعد از اون ساعت کتکی بود که از بچه می خوردم.

توی همون کلاس یه بار دیگه خیلی خون همه به جوش اومده بود و من هم میزیم تصمیم گرفتیم تا یه کار توپ بکنیم ... استاد هندسه مون عادت داشت از راه که می آمد کیف اش و محکم بذاره روی میز و بره پای تخته این هم بگم که قسمت تخته به صورت سن بالاتر بود و میز بالای سن دوست ام کلاس و شلوغ کرد و من هم یواشکی میز و کشیدم جلو یه جوری که یک پایه اش یعنی دقیقا محل قرار گرفتن کیف استاد به هیچ جا بند نبود بین زمین و هوا... خلاصه استاد از راه اومد و با همون شدت همیشه کیف اش و گذاشته و نذاشته میز برگشت روش کلاس ترکید و من هم از شدت خنده تا یکربعی زیر میز آخر کلاس نمی تونستم تکون بخورم ... البته مکافات خونه همین دنیاست و همین دیروز سر کلاس فهمیدم صندلی که برای من گذاشتن یه پایه اش شکسته ... و از اونجایی که خودمون همه این دوره ها رو دیدیم تونستم در برم .

زیرنویس:
1- از همه به خاطر این همه وقفه عذر می خوام تنها دلیل اش مشغله شدید کاریه دعا کنید برام .
2- این متن و ترجمه نکردم چون دیدم خوبیت نداره !
3- میل های جالبی تازگی برام میاد واجب شد یه پست براش بزنم.
4- من یادم نمی آد جایی گفته باشم این وبلاگ تخصصی حجابه !!! من فقط قرار به دلمشغولیاتم بپردازم .
5- دیروز از شاگردام نظر سنجی کردم درباره نحوه مدیریت کلاسم یه تیکه هاییش جالبه براتون می ذارم :
استاد خیلی باحالین ! (این از اون مثبت های کلاس بود )
استاد همه چیز
okخیالت جمع.
بابا اخلاقتون خیلی باحاله استاد ما خیلی باهاتون راحتیم .
استاد نمی شه وقتش و زیاد کنید؟!
استاد چرا اینقدر همه چیز و انگلیسی می گی ( منظورش بعضی اصطلاحات بود که تو کتابشون هم به زبان انگلیسی )
بعد از خوندن اینا به همکارام گفتم با این همه موز که زیر بغلم دادن چه جوری با زبون روزه تا خونه برم؟



نگار خرسند::N.Khorsand ::: چهارشنبه 86/7/4::: ساعت 9:15 صبح


 به نام خدایی که ره را نشان می دهد؛ به ما فرصت امتحان می دهد

 ریشه بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابلای افکار و عقاید آنان باید جستجو کرد . فکر این نسل از نظر مذهبی آنچنانکه باید راهنمائی‏ نشده است و از این نظر فوق العاده نیازمند است . اگر مشکلی در راهنمائی این نسل باشد بیشتر در فهمیدن زبان و منطق او و روبرو شدن با او با منطق و زبان خودش است . و در اینوقت است که هر کسی احساس می‏کند این نسل ، برخلاف آنچه ابتدا به نظر می‏رسد ، لجوج نیست‏ و آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد . هدف نویسنده و همچنین هدف گروه روشنفکر و متدین انجمن اسلامی پزشکان‏ از طرح و بحث و نشر " مسأله حجاب " اینست که احساس شد گذشته از انحرافات عملی فراوانی که در زمینه حجاب به وجود آمده این مسأله و سایر مسائل مربوط به زن وسیله‏ای شده در دست یک عده افراد ناپاک و مزدورکه از این پایگاه علیه دین مقدس اسلام جار و جنجال تبلیغاتی راه‏ بیندازند . (ادامه خوهد داشت ...)

زیرنویس:
 - برگرفته از مقدمه کتاب استاد شهید مطهری ؛ کتاب مساله حجاب.
 - تنها دلیل نوشتن این مقدمه که البته دنباله دار خواهد بود سوالات زیاد دوستان غیر مسلمان انگلیسی زبان من در مورد حجاب بوده است .
 - دوستان عزیزی که می توانند در این امر بنده رو راهنمایی بفرمایند بنده رو از نظرات اشون محروم نکنند.
  

 

In The name Of God That He show Us The Best Way For Live For Ever

We should fine Many Of the Stub of  The Leeway of the  Religion and the Behavior of young people  in their Idea .
The
Mind of this people I mean young  person not be Guideing Enough and Because of this they need a help with Hypersensitive.
If we have a problem with guideing of them most of them because of their Language that we can undrestan if we talk with their Language we can guide them and on that time we can understand that Kind of person not Headstrong  and have good Beforehand to Guidance  and get the Principle of Religion .
The Purpose of the writer and the Islamic Highbrows and Islamic doctors that they say the  Occasion of veil  is they feel that many Leeway happen in veil since past until now , this Instance and the Instance of lady look like a Stooge in the Barrator and Impure people"s hand  and they try to use this  Stooge , Against of Islam and make a noise for Islam .
( It will be have
Continuance…)

 Sub:
 - From The Prolegomenon of Mr.motahary abaut the Veil I islam

This is a kind of Islamic veil

 

 This is a kind of Islamic veil

 

  This is a kind of Islamic veil

 This is a kind of Islamic veil in Iran



نگار خرسند::N.Khorsand ::: یکشنبه 86/6/25::: ساعت 9:3 صبح


 
به نام خدایی که زن سوره لطف اوست


سلام بر شهر الله اکبر
یا ایها الپارسی بلاگ،یا ایها البلاگفا،یا ایهالمیهن بلاگ و........... یا ایها الانسانیت
اگاه باشید و بدانید
صدا میاد
صدای قدومی مبارک لیکن سوزان
مگر میشود قدومی هم مبارک باشد و هم سوزان ؟
آری
آیا مبارکیش سوزانیتش را کم می کند ؟
بستگی دارد
به چه ؟
به همت وجودی تو
به وجود من !!!!!!
چه کنیم که سوزاندیتش مبارکترش کند ؟
عجلوا به................
عجلوابه ؟
چه می گویی ؟
به پاخیزازچه نشسته ایی ؟
که چه شود ؟
قیام کنید بسترهارا  رها سازید سفره هایتان را ،بساط خور و خواب شهوت،لهو و لعب  را جمع کنید
گوش هوش تان را باز کنید
می خواهند شما رامهمان نمایند
کجا؟کی؟
همین نزدیکی نزدیکتراز رگ گردنتان است
به پبا خیز که لیل رجب و شعبان غروب نمود و نهار رمضان می خواهد طلوع کند
توشه ایی هم برداریم ؟
نه دست خالی بیایید هیچ نمی خواهی، می خواهیم با ر بربندیم برای سال آتی
30روز باید در سفر باشیم
فقط 30روز برای335روز؟
نه، 30روز برای تمام عمرت می توانی آزادگی و سروری درخواست کنی
تمام ثانیه ها ،دقایق،ساعاتش ،روزها ،شبها و همه مبارکند اگر تو بسوزانی
چه را ؟
 تمام اسماعیلهای وجودیت را ،لیکن  بایستی بعد از سوزاندن در برابرمعبودت  زانو بزنی و فریاد برآوری:
 الهی العفو
الهی و ربی من لی غیرک
بسوزانیم که چه شود ؟

مگر نمی خواهی لباس تقوا را ؟
تقوا ؟
آری لب ،گوش ها، چشم ها، شکم ،دست ها و پاها همه را بازدار از روزمرگی، همه اندر سکوت، تا در
صحرای محشر به ندا درآیند که:
ما جزو یا ایها لذین امنوابودیم که گفتید کتب علیکم الصیام

و ما فریاد برآوردیم قالوا بلی
 
پ.ن:خدایا در باورمان قرار بده چه قدر ما را دوست دار
ی 



نگار خرسند::N.Khorsand ::: چهارشنبه 86/6/14::: ساعت 9:58 صبح


به نام خداوند گل , احسن الخالقین

سلام!
بالا خره بعد از کلی مذاکرات و حرف و حدیث , من شروع کردم به نوشتن.
شدم یک بلاگر  . تا خدا چه بخواهد و قسمت ام چه باشد.
تا شروع خدا نگهدار



نگار خرسند::N.Khorsand ::: چهارشنبه 86/3/30::: ساعت 7:37 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :111932
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : نگار خرسند::N.Khorsand[19]
نویسندگان وبلاگ :
محمود ارجمندی
محمود ارجمندی (@)[8]

عباس سرشته
عباس سرشته (@)[8]


تار نگاشت و تار نگار در ظاهر این ادبیات جای وبلاگ آمده و باطن اش با خدا... این یک تار نگاشت ضد فمینیستی است...تا بعد!!! The feminist just to try to show the girl & woman look like a doll and I try to say that it is wrong and the islam say to us to be a best person and I tell you the islam say what!
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<