به نام خدایی که زن سوره ی لطف اوست
-در رم پدر می توانست تصمیم بگیرد که فرزند تازه متولد شده باید بمیرد یا نه! او حق داشته به حیات هر یک از اعضا خانواده ،مخصوصا زن خود خاتمه دهد.ارث پدر تنها به پسرانش می رسید و زن و دختر هیچ سهم الارثی نمی بردند !
در رم قدیم زن و دختر هیچ اختیاری نداشتند، دختران مانند شیئ مملوک مورد معامله واقع می شدند. حق مالکیت ،معاشرت ،رفت و آمد و حتی حق حیاتشان بدست پدر و مرد بود!پدر هر گاه صلاح می دانست می توانست آنها را بفروشد و قرض و کرایه دهد و یا بکشد. در انتخاب شوهر به هیچ وجه زن دخیل نبود.
-در یونان چون هدف از ازدواج صرفا بقای نسل بود بدور انداختن زنانی که فرزند پسر نمی آوردند مانعی نداشت.زن شیئ قابل مالکیت ، عنصر توالد و ارضای شهوت بود...برخی متفکران معتقد بودند زن دارای روح خالد انسانی نیست و به همین دلیل حق ندارد بعد از وفات شوهر زندگی کند. سوزاندن زنده زنده با جسد شوهر متوفی به همین دلیل صورت می پذیرفت!!!
-در مشرق زمین و ایران قدیم نیز زن حق اظهار نظر در انتخاب شوهر را نداشت در جامعه نژادی ایران ازدواج با بیگانه ممنوع بوده است و این افراطی گری باعث شد تا ازدواج با محارم مشروع تلقی شود. در ایران قدیم مرد اجازه تصرف اموال و املاک زن را حتی بدون رضایت او داشت زیرا هیچ حق مستقل اقتصادی برای زن به رسمیت شناخته نمی شد...
مطالبی را که خواندید نه متعلق به ملتها و مردمان غیر متمدن قدیم که رفتارهایی بود که جوامع متمدن با زن داشتنداما با ظهور عیسی مسیح (ع) و افکار مذهبی پیروان او همچنین بعدها تاثیر اسلام بتدریج وضع زنان از صورت یک شیئ قابل تملک ،به انسان دارای حق مالکیت و حقوق اجتماعی تغییر یافت. البته این تغییر به کندی صورت می گرفت بگونه ای که در کشورهایی مثل سوئد، دانمارک و نروژ تا همین سده های اخیر ،به دختر مطلقا ارث نمی دادند و یا هم اکنون نیز زن بعد از ازدواج نام خانوادگی خویش را از دست می دهد وبه نام شوهرش خوانده می شود واین خود نشانی از باقیمانده های نگاه تحقیر آمیز جوامع مدعی تمدن به زن است